کد مطلب:129352 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:220

عراق، قتلگاه برگزیده
هنگامی كه امام (ع) آهنگ خروج از مدینه كرد، امّ سلمه نزد وی آمد و گفت: «فرزندم، مرا با رفتن خود به عراق اندوهگین مساز، زیرا از جدّت رسول خدا(ص) شنیدم كه می فرماید: فرزندم، حسین (ع) در سرزمین عراق، در جایی موسوم به كربلا كشته می شود!» حضرت در پاسخ وی گفت: «مادرم، به خدا سوگند، من روز كشته شدنم را می دانم و می دانم


كه چه كسی مرا می كشد و می دانم كه در كجا به خاك سپرده می شوم. من می دانم كه اهل بیت و نزدیكان و شیعیانم را چه كسی می كشد، مادرم، اگر بخواهی قبر و آرامگاه خویش را به تو نشان می دهم!» [1] .

در روایت دیگری آمده است كه به امّ سلمه فرمود: «به خدا سوگند، من این چنین كشته می شوم و اگر به عراق نروم باز هم مرا خواهند كشت...» [2] .

به چندین سند نقل شده است كه چون محمد حنفیه آن حضرت (ع) را از رفتن به كوفه باز داشت، فرمود: «به خدا سوگند ای برادر، چنانچه در لانه جنبنده ای از جنبندگان زمین باشم، مرا بیرون خواهند آورد تا بكشندم.» [3] .

در روایت دیگری آمده است كه به ابن زبیر فرمود: «اگر در ساحل فرات به خاك سپرده شوم، نزد من محبوب تر است از آن كه در آستانه كعبه دفن گردم.» [4] و یا این كه فرمود: «اگر در بیابان طف كشته شوم، نزد من محبوب تر از آن است كه در حرم به قتل برسم.» [5] .

این روایات و نظایر آن برای ما روشن می سازد كه آن حضرت از همان آغاز سرزمین عراق را به عنوان قتلگاه خویش ‍برگزیده بود.

راز مطلب هم در این است كه آن حضرت پس از اتّخاذ موضع اصولی خویش مبنی بر خودداری از بیعت با یزید، می دانست كه به ناچار كشته خواهد شد، به عراق برود یا نرود؛ و تصمیم خردمندانه این بود كه امام (ع) برای قتل خویش بهترین شرایط زمانی و مكانی و روانی و اجتماعی را برگزیند؛ و از این راه مظلومیت خویش را آشكار و دشمنانش را رسوا گرداند و اهداف خویش را نشر دهد و با هرآنچه در توان دارد در راه تحقق این هدف حركت كند. زیرا كه امام (ع) از همان آغاز می دانست كه كوفیان به عهد و


پیمانشان وفادار نخواهند ماند و او را خواهند كشت، چنان كه فرمود: «اینها نامه های اهل كوفه است كه برایم فرستاده اند، اما من آنان را جز قاتل خود نمی بینم...» [6] .

این بود كه در پرتو منطق شهید پیروز آهنگ عراق كرد و برای رفتن به آنجا پافشاری می نمود زیرا كه آنجا را برترین زمین برای قتلگاه خود برگزیده بود؛ و عراق آماده دگرگونی در نتیجه حادثه عظیم عاشورا بود و شیعیان در آن روز در سرزمین عراق از هر سرزمین اسلامی دیگر بیشتر بودند و این سرزمین همانند شام از نظر تبلیغی و روحی بسته دست امویان نبود؛ بلكه شاید عكس آن درست باشد. این حقیقت را وقایع پس از عاشورا تأیید كرد و درستی این دیدگاه را به اثبات رساند. شاید راز نهفته در كلام آن حضرت به ابن عیاش كه پرسید: «ای پسر فاطمه آهنگ كجا داری؟» همین باشد. آنجا كه فرمود: «عراق و شیعیانم» [7] و نیز به ابن عباس فرمود: «گریزی از عراق نیست [8] » [9] .


[1] بحارالانوار، ج 44، ص 331 332.

[2] الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 253، شماره 7.

[3] بحارالانوار، ج 45، ص 99.

[4] كامل الزيارات، ص 73.

[5] مأخذ پيشين.

[6] تاريخ ابن عساكر (ترجمة الامام الحسين، محمودي)، ص 211، شماره 266.

[7] همان مأخذ، ص 201، حديث شماره 255.

[8] مقتل الحسين، خوارزمي، ج 1، ص 310.

[9] ر.ك: جلد اول همين پژوهش، مقاله «در پيشگاه شهيد پيروز».